۱۷ مرداد ۱۳۸۴، ۱۰:۱۶

روز خبرنگار ، روز آگاهي//آسيب شناسي روزنامه نگاري در ايران ( 4)

روزنامه نگاران هم مثل بقيه !

روزنامه نگاران هم مثل بقيه !

شعور هنري، چيزي نيست كه با دهها و شايد صدها ساعت آموزش كسب شود . هر كسي را به صرف مطالعه چند كتاب مي توان به نوشتن تحريك كرد و با تصحيح نوشته هايش، صحيح نوشتن را به او آموخت. اما خوب نوشتن چيزي است در ذات آدم ها ، مثل جان آدمها پنهان.

به گزارش خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر ، اگرچه نبايد نقش آموزش را در پيشرفت انسان ها و يادگيري حرف جديد كمرنگ شمرد يا از ياد برد. بايد اذعان كرد در بسياري از امور استعداد نقش درخشاني دارد. به فرض بهترين دانشجوي موسيقي بهترين دانشگاه شهر با صدها ساعت آموزش زير نظربهترين اساتيد ممكن است نوازنده خوبي هم نشود و يك فرد عامي كه در كنكور سراسري رشته هنر هم شركت نكرده، ممكن است با چند ساعت آموزش، راه را براي آينده درخشانش هموار كند و موسيقي دان برجسته اي ازآب در بيايد.

واحد هاي درسي

همه ما با توانايي هاي بالفعل و بالقوه اي به دنيا مي آييم كه با ممارست مي توانيم آنها را تقويت كنيم اما نمي توانيم نداشته ها را به وجود بياوريم. انتخاب و گزينش در اين رشته درست مثل رشته هاي ديگر بر اساس چيزي غير از توانايي ذاتي است، همان طور كه تعداد كمي از دانشجويان پزشكي از روحيات لازم براي اين شغل برخوردارند و يا اغلب پذيرفته شدگان در رشته حشره شناسي خانم هايي هستند كه از شنيدن نام حشرات نيز وحشت مي كنند، روزنامه نگاران هم بر اساس نمره اي انتخاب مي شوند كه ربط كمتري به توانايي هاي لازم در اين رشته دارد. همه چيزمان بايد به همه چيزمان بيايد. 

دانشجويان دوره ليسانس اين رشته با وجود گذراندن چيزي نزديك 21 واحد تخصصي و بيش از صد واحد مربوط باز فاقد ابتدايي ترين تخصص ها هستند. تا اينجا مي توان گفت آنها درست مثل دانشجويان ساير رشته ها در دانشگاه تحصيل مي كنند، با اين تفاوت كه اگر دانش كم مهندس عمران ممكن است به جان و مال مردم خسارت بزند، روزنامه نگار كم اطلاع با فرهنگ مردم سر و كار دارد و اين مقوله بسيار بسيار خطرناك است. نه از آن جهت كه برگشت پذير نيست، كه از اين ديدگاه كه اصلاح يك عادت يا سليقه در اذهان مردم به نسل ها زمان نياز دارد. 

اساتيد فن چه مي گويند

دكتر علي گرانمايه ، مدرس روزنامه نگاري در گفتگو با خبرنگار اجتماعي مهر مي گويد : روزنامه نگاري از تخصص هايي است كه طي25 سال اخير با وجود افراد غير متخصص در اين عرصه دچار مشكل و دردسر شده است. در تمام حرف و مشاغل ورود يك فرد غير متخصص به يك رشته با انتخاب وي از طرف هيات مميزي همراه است. اما در روزنامه نگاري هر كس با هر سطح علمي و فرهنگي و تحصيلي مي تواند روزنامه نگار شود. به تعبير عام، مي تواند در يك روزنامه مشغول به كار شود و شما در هر روزنامه اي كه وارد شويد، كلكسيوني از مدارك و مشاغل مي بينيد. 

در ساير رشته ها يك فرد حتي اگر تحصيلات آكادميك لازم را داشته باشد، بايد شرايط عمومي و تخصصي را احراز كند و توانايي هايش در بوته آزمايش قرار گيرد. اينجا اما فقط كافي است كسي اراده كند، بسياري از فرزندان شخصيت هاي سياسي و امنيتي در روزنامه ها مشغول به كارند. از طرف ديگر شاهديم كه بسياري از همين شخصيت هاي برجسته، صاحب امتياز و مدير مسئول و سردبير هستند.

گرانمايه مي افزايد : مشكل ديگر وجود ديدگاه هاي متفاوت در روزنامه نگاران است به اين نحو كه آن ها نظرات همديگر را قبول ندارند و طبعا تشكل صنفي آن ها منسجم نخواهد بود. هرج و مرج در انجمن صنفي و سنديكا هست و همين مانع از پيشرفت و يك پارچگي اين شغل در جهت حفظ منافع شغلي است.

از طرفي سياسي شدن روزنامه ها جاي پيشرفت را تنگ كرده است. وقتي پاي اهداف سياسي در ميان باشد، روزنامه براي رسيدن به هدف تلاش مي كند نه افزايش كيفيت كار تخصصي. بعلاوه ، صاحبان روزنامه ها اغلب ترجيح مي دهند از افراد غير متخصص استفاده كنند چون از نظر اقتصادي به صرفه است. بودجه اي كه يك روزنامه نگار غير متخصص با آن حاضر به كار مي شود بسيار كمتر از مقداري است كه بايد به يك فارغ التحصيل روزنامه نگاري پرداخت. 

عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي تاكيد مي كند: اغلب آن ها كه به عنوان روزنامه نگار در روزنامه ها كار مي كنند افرادي هستند كه براي تفريح يا علاقه به نوشتن يا شهرت به اين كار رو مي آورند و به همين دليل از دريافت هديه يا مبلغي ابا ندارند. آن ها كه در اين رشته درس نخوانده اند، تعصبي به اين نام ندارند و لذا به آن به عنوان دكان نگاه مي كنند.

آموزش هاي روزنامه نگاري كه در همه كشور ها مكمل تحصيلات آكادميك است در كشور ما خوب انجام نمي شود و مطابق آنچه مي بينيم جز صرف وقت و هزينه چيزي در پي ندارد و چيزي را عوض نمي كند. براي مثال فردي كه در رشته روزنامه نگاري فارغ التحصيل شده و وارد لوموند يا تايمز مي شود، براي نزديك شدن سبك نوشتاري اش با كل روزنامه بايد در اين كلاس ها شركت كند. در اين كلاس ها اغلب اصول جزئي تدريس مي شود. 

وي با اشاره به سابقه اشتغال در چند روزنامه گفت: "مشكلي كه از نزديك شاهدش بودم ضعف اطلاعات روزنامه ها و عدم ارتباط علمي با دانشگاه هاست. اين همكاري در ساير كشور ها بر خلاف ايران بسيار معمول و متداول است.  ضمن اينكه در اين جا تغييرات علمي رخ نمي دهد، به فرض كتاب دكتر معتمد نژاد 10-15 سال است كه به عنوان منبع روزنامه نگاري در ايران استفاده مي شود و هنوز هم كتاب جديدي جاي آن را نگرفته است."

چند سالي است صدا و سيما و دانشكده خبر سعي كرده اند طرح هايي ارائه كنند و براي كارمندان خود كلاس هايي برگزار كردند كه البته از جامعه روزنامه نگاري دردي دوا نكرد. شايد بهتر باشد هر روزنامه براي كارمندان خود كلاس بگذارد يا انجمن صنفي كلاس هايي را در سطح بالا و براي ارتقاي معلومات روزنامه نگاران برگزار كند.

با يك نگاه به مطبوعات، متوجه مي شويم كه بسياري از كساني كه در روزنامه ها كارمي كنند چيزي به نام ليد خبر نمي شناسند و فرق سوتيتر و تيتر را نمي دانند. از لحاظ كاركرد، يكي از دلايل پايين بودن معلومات فارغ التحصيلان روزنامه نگاري در ايران، عدم وجود ارتباط بين روزنامه ها و دانشكده هاست.

يعني اين ارتباط برقرار نشد چون تمايلي نبود. اگر زماني كه يك روزنامه افتتاح مي شود از روزنامه نگاراني كه تحصيلات آكادميك دارند، استفاده شود، از بسياري جهات مفيد است. منتهي معمولا از افراد تجربي يا قديمي استفاده مي شود. كسي به دنبال انسان هاي فارغ التحصيل نيست. هم و غمشان 2-3 صفحه اول است و بقيه صفحه ها را پر مي كنند.

گرانمايه پيشنهاد مي كند: شايد بد نباشد روزنامه ها با دانشگاه ها قراردادي امضا كنند و براي بعضي دوره ها دانشجو براي كارآموزي عملي به روزنامه برود. يعني فتوژورناليسم و گزارش نويسي و بقيه آن چه را كه تئوري خوانده، به طور عملي و در كنار هم ببيند. در ساير كشور ها هم همين طور است و روزنامه ها بابت كارآموزي دانشجويان از دانشگاه ها هزينه دريافت مي كنند.

پيش از هر چيز به يك نگرش سيستميك نياز داريم. اتفاقي كه بايد بيفتد در يك جنبه نيست. فقط با كارآموزي همزمان و اصلاح نظام آموزشي مي تواند اين اتفاق بيفتد. يعني تغيير چند شاخص همزمان.

و كلام آخر...

به هرحال روزنامه نگاري هم از بقيه اجزاي يك جامعه جدا نيست. زماني نه چندان دور، وقتي بحث فرهنگ ترافيك تازه در حال شكل رفتن و نگارش و تدوين بود، يكي از متخصصان ترافيك نوشت: انسان هاي پشت فرمان همان آدمهايي هستند كهع هر روز مي بينيم، همان نانوا و بقال و قصاب و كارمند و مدير.. تا فرهنگ آن ها عوض نشود، فرهنگ ترافيك عوش نمي شود. فرهنگ ترافيك فرهنگ مردم است و تا مردم عوض نشوند، چيزي عوض نمي شود.

تا همه چيزمان اصلاح نشود، روزنامه نگاري مان هم اصلاح نمي شود. وقتي معلمان از كار در آژانس ها به كلاس ها رفتند و پزشكان از تدريس خصوصي به مطب ها برگشتند و رانندگان آژانس از كارهاي توليدي در گلخانه هاي هيدروپونيك به سر كارشان برگشتند، و همه چيز به سر جايش برگشت ، روزنامه نگاران هم به جايگاه واقعي شان خواهند رفت.

کد خبر 212064

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha